Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5272 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für eine Person [zwei Personen] reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای یک نفر [دو نفر] رزرو کنم.
Other Matches
Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren. U من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für drei Personen. U من یک اتاق برای سه نفر می خواهم.
Ich möchte einen Sitzplatz reservieren. U من می خواهم یک نشیمنگاه رزرو بکنم.
Ich möchte ein Doppelzimmer. U من یک اتاق دو نفره می خواهم.
Ich möchte ein Einzelzimmer. U من یک اتاق یک نفره می خواهم.
Die Reservierung ist für den vierzehnten August. U رزرو برای چهاردهم اوت است.
Die Reservierung ist für Montag nächster Woche. U رزرو برای دوشنبه هفته آینده است.
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Reservieren? U می توانید شما به هتل بعدی من برای رزرو زنگ بزنید؟
Kochnische {f} U گوشه اتاق برای آشپزی
Ich werde dazu ein Cisco-Ticket eröffnen und im Laufe des Tages eine Statusrückmeldung dazu geben. U من یک سیسکو تیکت باز خواهم کرد و در طول روز وضعیت آن را هم اعلام خواهم کرد.
Zimmer frei U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Privatzimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Gästezimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen? U بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Mehrbettzimmer nur für Frauen U اتاق چند تخت خوابه فقط برای بانوان
Buchung {f} U رزرو
Bestellung {f} U رزرو
Reservierung {f} U رزرو
Buchungsbeleg {m} U قبض رزرو جا
Buchungsmaschine {f} U دستگاه رزرو جا
Buchungsnummer {f} U شماره رزرو جا
Buchungsfehler {m} U اشتباه در رزرو جا
Platzkarte {f} U بلیط رزرو جا
Ich habe eine Reservierung. U من رزرو کردم. [هتل]
Brauche ich eine Reservierung? U باید رزرو بکنم؟
etwas [Akkusativ] vorbestellen U چیزی را رزرو کردن
etwas [Akkusativ] buchen U چیزی را رزرو کردن
etwas [Akkusativ] bestellen U چیزی را رزرو کردن
etwas [Akkusativ] reservieren U چیزی را رزرو کردن
einen Flug buchen U یک پرواز رزرو کردن
Haben Sie die Reservierung gefunden? U رزرو را [ در فهرست ] پیدا کردید؟
Buchung {f} U رزرو جا [در اتومبیل ، کشتی و غیره]
Kostet das eine Gebühr? U جریمه دارد؟ [لغو رزرو]
Was ist die Stornierungsbedingung? U شرط ابطال [رزرو] چه است؟
ausgebucht U همه اتاقها رزرو شده اند [در هتل]
Reserviert U رزرو شده [علامت روی میز رستوران]
Ich möchte einen Liegewagenplatz. U من یک تختک می خواهم.
Ich möchte zwei Sitzplätze. U من دو تا نشیمنگاه می خواهم.
Ich möchte etwas zum Essen. من غذا می خواهم.
Kann ich mit einer Kreditkarte reservieren, und mit Bargeld bezahlen? U میتوانم با کارت اعتبار رزرو و با پول نقد پرداخت کنم؟
Stammtisch U میز رزرو شده مهمانهایی که مرتب به رستوران می آیند [علامت]
Ich möchte nach Schiraz. U من می خواهم به شیراز بروم.
Ich brauche Benzin. U می خواهم بنزین بزنم.
Ich möchte mich beschweren. U من می خواهم شکایت بکنم.
Ich möchte noch eine Nacht bleiben. U من یک شب دیگر می خواهم بمانم.
Ich möchte ein Zweibett-Schlafabteil. U من یک واگن با دو تختخواب می خواهم.
Ich möchte gerne zu Herrn ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
Ich möchte einen Sitzplatz am Gang. U من یک صندلی نزدیک به راهرو می خواهم.
Zuerst möchte ich sagen, dass ... U نخستین همه می خواهم بگویم که ...
Ich möchte gerne zu Herrn ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
Ich möchte einen Sitzplatz am Fenster. U من یک صندلی کنار پنجره می خواهم.
Ich möchte einen Schlafwagenplatz. U من یک جا در واگن تختخواب دار می خواهم.
Ich möchte ein Auto mieten. U من یک خودرو می خواهم کرایه کنم.
Ich gehe der Sache nach. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
Ich möchte meine Reservierung stornieren. U من می خواهم رزروم را لغو بکنم.
Ich möchte meine Reservierung ändern. U من می خواهم رزروم را تغییر بدهم.
Ich möchte meine Reservierung bestätigen. U من می خواهم رزروم را تایید کنم.
Nichts für ungut! U نمی خواهم توهین کنم!
Ich werde es mir überlegen. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
Lassen Sie sich nicht abhalten! U نمی خواهم مزاحم شما باشم!
Ich werde einen Prozess anstrengen. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
Ich will Sie nicht länger aufhalten. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
Eine Fahrkarte nach Abadan. U یک بلیط [قطار یا اتوبوس] به آبادان می خواهم.
Ich mache das schon. U من این کار را انجام خواهم داد.
Ich werde dir zuliebe darauf verzichten. U من بخاطر تواز آن دست خواهم برداشت.
Ich möchte mein eigenes Zuhause haben. U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
Ich möchte mich ausziehen. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
Ich möchte meine Internt Wertkarte wiederaufladen. U کارت اینترنتی ام را می خواهم دوباره شارژ بکنم.
Ich möchte mir alte Münzen ansehen. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
Ich will mich dazu nicht äußern. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
Rufen Sie bitte ein anderes Hotel? U می توانید شما به یک هتل دیگر زنگ بزنید؟ [اگر همه اتاقها رزرو شده اند]
Ich möchte morgen früh [mittag, abend] um ... Uhr abfahren. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
Sie müssen mich anhören. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
Wenn ich nur daran denke, kommt es mir schon hoch! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
Ich brauche bleifrei [Normal, Super, Diesel] . U بنزین بدون سرب [معمولی. سوپر. دیزل] می خواهم بزنم.
Ich werde ihn morgen anrufen - oder nein, ich versuch's gleich. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
Fußboden {m} U کف اتاق
Falltür {f} U در کف اتاق
Zimmer {n} U اتاق
Boden {m} U کف اتاق
Raum {m} U اتاق
Besprechungszimmer {n} U اتاق کنفرانس
Hobbyraum {m} U اتاق سرگرمی
Folterkammer {f} U اتاق شکنجه
Dachstube {f} U اتاق زیرشیوانی
Einzelzimmer {n} U اتاق یک نفره
Bohnerwachs {n} U واکس کف اتاق
Verhandlungssaal {m} U اتاق دادگاه
Amtsstube {f} U اتاق اداره
Kinderzimmer {n} اتاق بچه
Kreißsaal {m} U اتاق زایمان
Ankleideraum {m} U اتاق رخت کن
Bootsverleih {m} U کرایه اتاق
Ankleidezimmer {n} U اتاق رخت کن
Was für ein charmantes Zimmer! U چه اتاق فریبایی!
Bootsvermietung {f} U کرایه اتاق
Estrich {m} U مصالح کف اتاق
Badezimmer {n} U اتاق حمام
Schwesternzimmer {n} U اتاق پرستار
Arbeitszimmer {n} U اتاق مطالعه
Einbettzimmer {n} U اتاق یک تختخوابه
Wartezimmer {n} U اتاق انتظار
Diele {f} U تخته کف اتاق
Amtsstube {f} U اتاق دفتر
Familienzimmer {n} U اتاق خوانوادگی
Einbettzimmer {n} U اتاق یک نفره
Doppelzimmer {n} U اتاق دو تخته
Billardzimmer {n} U اتاق بیلیارد
Empfangszimmer {n} U اتاق پذیرایی
Doppelzimmer {n} U اتاق دونفره
Fremdenzimmer {n} U اتاق اجاره ای
Beratungszimmer {n} U اتاق مشاوره
Fußbodenbelag {m} U کف پوش اتاق
Einzelzimmer {n} U اتاق یکنفره
Fußbodenbelag {m} U پوشش کف اتاق
Ich nehme es. U من این [اتاق] را برمیدارم.
eigenes Bad U با حمام [اتاق هتل]
Es gibt kein [warmes] Wasser. U آب [گرم] نیست. [در اتاق]
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار [کارگاه ]
Coupé {n} U اتاق داخل ترن
nicht an der Tastatur U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
abwesend vom Computer U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
Erker {m} U شاه نشین [اتاق]
Dachboden {m} U اتاق زیر شیروانی
Dachkammer {f} U اتاق زیر شیروانی
Dachstube {f} U اتاق زیر شیروانی
Das Zimmer ist schmutzig. U اتاق کثیف است.
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Ich möchte ein Dreibettzimmer. U من یک اتاق سه تخته میخواهم.
Klausur {f} U اتاق راهبان [دین]
OP-Schwester {f} U پرستار اتاق عمل
Notaufnahmestelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Operationsschwester {f} U پرستار اتاق عمل
Unfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Notfallaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Notfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Rettungsstelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Dreibettzimmer {n} U اتاق سه تخت خوابه
Cockpit {n} U اتاق خلبان [هواپیما]
Notaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Maria ist im Zimmer nebenan. U ماری در اتاق پهلویی است.
Haben Sie etwas mit Aussicht? U با منظره دارید؟ [اتاق هتل]
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار یا تدریس [در خانه]
Haben Sie etwas helleres? U روشنتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas ruhigeres? U ساکت تر از این دارید؟ [اتاق]
Das Zimmer ist stinkig. U اتاق بوی گند می دهد.
Bleikammerverfahren {n} U فرایند اتاق سربی [شیمی]
Rinder [Zimmer] in übelstem Zustand U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
Haben Sie ein Zimmer? U یک اتاق دارید؟ [گفتگو روزمره]
Das Zimmer ist verschimmelt. U اتاق کپک زده است.
Haben Sie etwas günstigeres? U ارزانتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas besseres? U بهتر از این دارید؟ [اتاق]
Das Zimmer ist laut. U اتاق [در جای] پر سروصدایی است.
gemischtes Mehrbettzimmer {n} U اتاق چند خوابه مختلط
Ich möchte ein Doppelbettzimmer. U من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Darf ich ein Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
Das Zimmer ist verraucht. U اتاق دود گرفته است.
Haben Sie etwas größeres? U بزرگتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas kleineres? U کوچکتر از این دارید؟ [اتاق]
Eines Tages möchte ich ein Pferd haben, das ganz mir gehört. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
mieten U اجاره کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
mieten U کرایه کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
Dachbodenleiter {f} U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Wie viel Betten pro Zimmer? U چند تا تخت خواب در هر اتاق [هست] ؟
Haben Sie etwas auf einer niedrigeren Etage? U در طبقه پایینتر دارید؟ [اتاق هتل]
nur mit Waschbecken U فقط با دست شویی [اتاق در هتل ]
Das Zimmer ist zu heiss [kalt] . U اتاق بیش از حد داغ [سرد] است.
Darf ich ein anderes Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Haben Sie etwas auf einer höheren Etage? U در طبفه بالاتر دارید؟ [اتاق هتل]
Wann muss ich das Zimmer verlassen? U کی باید از اتاق [هتل ] بیایم بیرون؟
Bett im Mehrbettzimmer {n} U تخت خواب در اتاق چند تختخوابه
Dachbodenleiter {f} U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Bude {f} U اتاق خصوصی [در خانه] [اصطلاح روزمره]
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen. U ما باید اتاق را آماده [مرتب] کنیم.
Haben Sie WLAN im Zimmer? U شبکه بیسیم رایانه در اتاق دارید؟ [در هتل]
Suite {f} U اتاق [با آشپزخانه کوچک و حمام و میز نهار]
Wie kann ich das Zimmer kühler [wärmer] machen? U چطور می توانم اتاق را سردتر [گرمتر] بکنم؟
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer? U قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
fliessendes Wasser U دستشویی در اتاق است ولی توالت و حمام نیست [مهمانسرا]
Haben Sie ein rollstuhl-gängiges Zimmer? U شما یک اتاق که قابل دسترس صندلی چرخ دار باشد دارید؟
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
A- Du meinst ich sollte zwei Tage für die Prüfung üben, um sie zu bestehen. Ich werde drei Tage dafür üben. B- Dann, nur zu! U الف - منظورت اینست که من باید دو روز تمرین کنم تا امتحان را قبول بشوم. من سه روز تمرین خواهم کرد. ب - خوب پس خدا بیشتر قدرت بده!
Lasterhöhle {f} U اتاق ترسناک و وحشتناک [اصطلاح تحقیر آمیز] [اصطلاح روزمره]
Ansteckbukett {n} U دسته گلی که برای زدن روی مچ دست تهیه میشود [برای جشن فارغ التحصیل از دبیرستان]
Wir ersuchen um eine Vorlaufzeit von mindestens zwei Wochen [damit wir] [für etwas] [vor etwas] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
für mich allein U تنها برای من [برای من تنهایی]
dediziert <adj.> U اختصاصی [برای کار خاص] [برای مقصود خاص] [رایانه شناسی]
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
eigens [dafür] eingerichtet <adj.> U اختصاصی [برای کار خاص] [برای مقصود خاص]
eigen <adj.> U اختصاصی [برای کار خاص] [برای مقصود خاص]
fest zugeordnet <adj.> U اختصاصی [برای کار خاص] [برای مقصود خاص]
sich um etwas reißen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sich um etwas [Akkusativ] raufen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Jemanden für etwas besonders empfänglich [anfällig] machen U کسی را برای چیزی مستعد کردن [زمینه چیزی را برای کسی مهیاساختن ]
pro U برای هر
für U برای هر
per U برای هر
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
3was bedeutet Präteritum in Farsi?
1zwar
2Arschloch
1برای رشد به درون خود نفوذ و سفر کنید
1برای شاد کردن دیگران باید بعضی وقتها هم باخت
2براى همه شما!
2Maazouriat dashtan...Z.B:Ich kann nicht es dir erzählen ,ich bin ..?
2Eine Bitte an Web Master!:-): Wir müssen jedesmal "(code amniati) schreiben bei jeder Frage..das nimmt viel Zeit:-(( und man verzichtet langsam auf diese Website..ich mag Ihre Website sehr ..aber..
2ich habe gesorgt ich werde gesorgt haben was bedeutet
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com